۱۰ روزی که خاورمیانه را تکان داد

چگونه سقوط بشار اسد، که زمانی بعید به نظر می‌رسید، اجتناب‌ناپذیر شد؟ سقوط دولت اسد را می‌توان یکی از آثار غیرمنتظره جنگ اوکراین و حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل دانست

تا دو هفته پیش، به نظر می‌رسید جنگ داخلی سوریه که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد در همان وضعیت سال‌های اخیر است و قدرت بشار اسد تثبیت شده است. اما در ۲۷ نوامبر، گروه هیئت تحریر الشام حمله‌ای ناگهانی و غیرمنتظره به حلب داشت. پرجمعیت‌ترین شهر سوریه که از سال ۲۰۱۶ تحت کنترل دولت اسد بود طی چند روز سقوط کرد و سپس، شورشیان وارد حما و حمص شدند و سرانجام، وقتی به دمشق رسیدند، بشار اسد از کشور گریخته بود.

مکس بوت در مقاله‌ای در واشینگتن پست می‌نویسد سرعت برق‌آسای سقوط اسد یادآور این ضرب‌المثل است که «دهه‌هایی هستند که هیچ اتفاقی نمی‌افتد، و هفته‌هایی هستند که دهه‌ها اتفاق می‌افتد». گویی تاریخ در چشم‌برهم‌زدنی تغییر کرده است. تنها رویداد مشابه در سال‌های اخیر سقوط دولت افغانستان بود. اما آن هم در مقایسه با این رویداد، به میزان قابل‌توجهی کندتر بود؛ حمله نهایی طالبان در مه ۲۰۲۱ آغاز شد اما اواسط اوت بود که به کابل رسیدند.

نویسنده مقاله در ادامه می‌افزاید پیروزی شورشیان سوری دو هفته پیش بعید به نظر می‌رسید؛ چگونه اسد پس از این همه سال حکومت به این سرعت سقوط کرد؟ او در پاسخ می‌نویسد تاریخ اخیر نشان می‌دهد که دیکتاتوری‌های بومی (مانند کوبا، کره شمالی، ونزوئلا) انعطاف‌پذیری و قدرت ماندگاری قابل‌توجهی دارند. آن‌ها قادرند از پس هر شوکی، از تظاهرات گسترده خیابانی گرفته تا از دست دادن کمک خارجی، برآیند. در مقابل، رژیم‌های استبدادی تحمیلی از جانب نیروهای خارجی معمولا شکننده‌اند. زمانی که میخاییل گورباچف، رهبر شوروی، گفت که قصد ندارد برای حفظ رژیم‌های وابسته به شوروی در شرق اروپا متوسل به زور شود، آن‌ها به‌سرعت در سال ۱۹۸۹ فروپاشیدند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

رژیم اسد در ابتدا بومی بود. عقبه این رژیم به قبضه قدرت حزب بعث در سال ۱۹۶۳ بازمی‌گشت، شاخه‌ای از همان سازمانی که بر عراق نیز مسلط شد. حافظ اسد که افسر نیروی هوایی بود ابتدا به وزارت دفاع و سپس، در سال ۱۹۷۱، به ریاست‌جمهوری رسید. او در سال ۱۹۸۲ قیام مردمی را که در حما متمرکز بود سرکوب کرد و ۲۰ هزار نفر را کشت.

پس از مرگ حافظ اسد، پسرش جانشین او شد و رژیم استبدادی را به همان روال سابق ادامه داد تا سال ۲۰۱۱ که بهار عربی آغاز شد. اگر دخالت جمهوری اسلامی ایران و روسیه نبود، بشار اسد سقوط می‌کرد.

به عقیده بوت، سقوط نهایی اسد به این دلیل رخ داد که از فضای تنفسی که مداخلات جمهوری اسلامی و روسیه فراهم کرده بود استفاده نکرد تا پایگاه قدرتش را گسترش دهد، مشروعیتش را تقویت کند، یا با شورشیان وارد تعامل شود. او همچنان از طریق ایجاد رعب و وحشت حکومت می‌کرد و هرکس را که مشکوک به خیانت بود یا زندانی می‌کرد یا می‌کشت. پایگاه رژیم اسد هرگز از اقلیت علوی فراتر نرفت و اکثریت سنی همچنان در خشم و نارضایتی باقی ماندند.

در همین حال، ابومحمد الجولانی در تلاش بود گروهش را که شاخه‌ای از القاعده بود به یک سازمان اسلام‌گرای گسترده‌تر تبدیل کند تا حمایت سوری‌های میانه‌روتر را جلب کند. او جبهه النصره را از القاعده جدا کرد و نامش را به هیئت تحریر الشام تغییر داد. جولانی تلاش کرد به مسیحیان، کردها، شیعیان و سایر اقلیت‌ها اطمینان دهد که حکومت هیئت تحریر الشام تهدیدی برای آن‌ها نخواهد بود.

نویسنده مقاله در ادامه می‌نویسد نتیجه جنگ‌های چریکی در نهایت نه در میدان نبرد بلکه در قلب و ذهن مردم مشخص می‌شود. اسد، برخلاف جولانی، هیچ اقدامی برای جلب حمایت مردم انجام نداد، هنگامی که حمله هیئت تحریر الشام آغاز شد، رژیم اسد پوسته‌ای خالی و آماده فروپاشی مقابل نسیمی شدید بود.

طی این ۱۰ روز تقریبا هیچ درگیری رخ نداد، زیرا تقریبا هیچ‌کس حاضر نبود برای اسد بجنگد. اسد بی‌تردید روی جمهوری اسلامی، روسیه، و حزب‌الله حساب می‌کرد تا بار دیگر او را نجات دهند، اما دیگر ممکن نبود. سقوط دولت اسد را می‌توان یکی از آثار غیرمنتظره جنگ اوکراین و حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل دانست. روسیه در جنگ با اوکراین و حزب‌الله در جنگ با اسرائیل متحمل چنان خسارت‌های سنگینی شدند که دیگر توان نظامی نداشتند تا صرف سوریه کنند.

نویسنده در پایان می‌نویسد پیش‌بینی آینده سوریه ناممکن است. احتمال دارد شرایط دو هفته دیگر کاملا متفاوت به نظر برسد، همان‌طور که دو هفته پیش متفاوت بود. فقط می‌توانیم امیدوار باشیم که مردم سوریه یک دیکتاتور را با دیکتاتوری دیگر جایگزین نکنند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه